سفارش تبلیغ
صبا ویژن

+ روزنوشت من

مدرسه باز شده و ماهم مشغول درس خواندن شدیم..

هنوز به معلم جدیدمان عادت نکردیم..

مامانم میگه صبر داشته باش...

فردا قراره هممون یه کتاب ببریم مدرسه و کتابخانه کلاسی درست کنیم...

دیروز هم توی مدرسه جلسه انجمن اولیا بود..

مامانم نتونست بیاد ...من خیلی گریه کردم..به مامانم زنگ زدم و گفتم ..چرا نیومدی ..مامانای همه دوستام اومدن..فقط شما نیومدی..

مامانم توی مدرسه خودش بود....

ولی با چندتا هدیه اومد خونه و من ناراحتی هام تموم شد....

قراره فردا مامانم بیاد مدرسه...

وقتی مامانم میاد مدرسمون من خیلی خوشحال میشم...


نویسنده : فافا ; ساعت 9:7 عصر ; دوشنبه 87/7/22
تگ ها:
    پیام های دیگران ()   لینک